به قلم ارشاکو : خانه عطر سولیکو در سال ۲۰۱۳ توسط آناستازیا سوکولاو در پاریس اغاز به کار کرد. اناستازیا یک زن روسی تبار است که پدر بزرگش در زمان انقلاب روسیه در سال ۱۹۲۰ از روسیه فرانسه مهاجرت کرد. در این خانه عطر ۴ نمونه از عطرهایی که در آن از فرهنگ و سنت روسیه الهام گرفته شده است، به نمایش درآمدند. عطرهای سولکو در شیشههایی عرضه میشوند که به شکل مجسمههایی است که طراحی ژواِل فِروِ و اناستازیا هستند. به همراه این دو نفر سِسیل زاروکیان نیز کار میکند.
برای مطالعه مقاله قبلی ما می توانید بر روی عنوان” طریقه ی انتخاب یک اپیلیدی مناسب برای شما “کلیک کنید.
آناستازیا بر این باور است که در هنگام فروش عطرهایش باید حتما کسی باشد که برای خریدار در مورد داستان پیدایش این عطرها و همچنین در مورد شیشه عطر توضیحاتی بدهد. اما برای کسانی که نمیتوانند از نزدیک این خانه عطر را ببینند باید بگویم که فضای این خانه عطر مملو از مجسمههای شیشهای زیبا و عطرهای دلانگیز است که فضایی رویایی در کنار فضایی فرانسوی به این خانه عطر میبخشد.
اناستازیا چهار عطر خود را به چهار فصل سال تشبیه میکند . اما این دسته بندی فقط یک دسته بندی است و خود عطرها چیزی فراتر از فقط یک فصل از سال هستند.
آناستازیا به ما گفت که همیشه آرزوی این را داشته که عطرهای خاص بسازد. چیزی که در بین ساختههای این خانه عطر نظرها را به خود جذب میکرد اسپری های ۱۰ میلی سولکو بودند که باعث میشد عطرهای سولکو را مقرون به صرفه تر میکردند. در حالیکه شیشههای عطر سولکو که به شکل مجسمههایی زیبا بودند فقط در خانه عطر سولِکو به فروش میرسند، اما اسپری های سولکو را می توان در در چند فروشگاه و سالن زیبایی هم خرید.
آناستازیا و همکارش این پروف چینی زیبا را طراحی میکنند و اناستازیا به انها لقب طلسم داده است. هر کدام از این ظروف چینی ۵۰ میل هستند و میتوانید دوباره آنها را از عطر پر کنید. در واقع این شیشهها مثل شیشههای مجسمهای نیستند.
لمس چوب پنبهها واقعا هیجان انگیز بود. شیشههای چینی بدون لعاب بودند ولی خیلی نرم و گرم به نظر میرسیدند و وقتی آنها را لمس مییکردم احساس میردم که بدن انسان را لمس میکنم. عطر اتاق چیزی شبیه به بوی سرامیک پخته شده بود. این پلسماها در کیفهای جیر خاکستری قرارداده میشدند و به مشتری داده میشد.
اما فضای داخل خانه عطر انچنان زیبا بود که حیفم امد در مورد آن چیزی ننویسم:
همانطور که اناستازیا میگفت، سفر شما به دنیا سولکو دقیقا از همان لحپه ورد به این خانه عطر شروع میشد.
.
برای اناستازیا خیلی مهم بود که به شما در ورودی زیبای این خانه پاریسی را نشان دهد . وقتی از در زیبا وارد ساختمان میشدیم با منظره پلههای مارپیچی با نردههای حکاکی شده تزیین شده بودند و موزاییک کف ساختمان و یک آسانسور کوچک مواجه میشدیم. همانطور که گفتم خانه عطر سولکو یک خانه عطر پاریسی است پس به محض ورود در این ساختمان در فضای پاریسی آن غرق میشدید.
اناستازیا در پاریس به دنیا امده بود و در همانجا هم زندگی میرد، او عاشق پاریس بود و خوب میدانست که چگونه خانهاش را به یک پاریسی نشان داهد تا نهایت لذت راببرد. فضای خانه خیلی بزرگ نبود اما مملو از نور بود که به خاطر وجود پنجرههای عریض ان بود. در هر گوشه از این خانه حداقل یک نقاشی روسی دیده میشد همینظور وسایل تزیینی و کتاب. ما دور یک میز نشستیم و اناستازیا از ما با کیک و یک فنجان قهوه ز ما پذیرایی کرد.
اگر توان سفر به پاریس را دارید این خانه عطر یکی از جاخایی است که به شدن به شما توصیه مینم ملاقات کنید. در اینجا میتوانید برای مدتی هرچند کوتاه در فضاییبدون استرس و ارام ساعاتی را سپری کنید.
اناستازیا بسیار مهمانونواز بود. من خودم را فقط برای دیدن و استشمام عطرهای روسی اماده کردهبودم اما اناستازیا به گونهای در مورد روسیه و داستانهایی که از مادر بزرگش شنیده بود صحبت میکرد که انگار همان لحظه در روسیه هستی و با تمام وجود ان صحنه ها و داستانها را لمس میکنی. اناستازیا واقعا در تعریف کردن داستانها و افسانههای روسی خبره بود و اموزش دیده بود.
اناستازیا بر ای آن دسته از مشتریهایش که فقط عطرهایش را میخریدند و با انها از نزدیک در تماس نبود، فکرهایی در سر داشت. او میخواست در مورد عطرهایش و انچه فکر میکرد در باره انها مهم است را به نحوی به گوش این دسته از مشتریهایش برساند. او برای عطرهایش یک کد خاص در نظر گرفته بود و مشتریها میتوانستند با ورود به سایت و وارد کردن کد هر عطر در مورد ان عطر فیلمهایی که در آن آناستازیا در خصوص ان عطر توضیح میدهد را تماشا کنند. ( هم به زبان روسی و هم به زبان انگلیسی).
ما با اناستازیا در مورد عطر، انواع نتها، مردم، پاریس، صنعت عطر و هر انچه که من عاشق شنیدنش بودم صحبت کردیم. اناستازیا مشتریان مخصوص به خودش را دارد این مشتریان به توجه به حال و هوایی که دارند عطرهایشان را هر از گاهی عوض میکنند مثلا یکی از این مشتریان خاص، او امد و گفت که عاشق شده و اناستازیا به او عطر سردی از گلهای رَز پیشنهاد کرد.
اما ملاقات من با اناستازیا یکی از خاطرهانگیزترین ملاقاتهایم بود. اوین برخوردم با آناستازیا و عطرهایش در نمایشگاه نیویورک بود که خیلی مختصر و کوتاه بود. چیزی که ان زمان مرا به او جذب کرد روش فروش عطرهایش بود. او هنگام فروش عطرهایش داستان سرایی میرد. برای من که اولین بار بود او را میدیدم کمی پیچیده و گیج کننده بود اما بعدا فهمیدم که او واقعا میداند که دارد چکار میکند.